الماس ها و ثروتی که شاه و خانواده اش هنگام گریختن از ایران با خود بردند، چقدر بود؟
به گزارش مجله ستاره، پهلوی اول، افزون بر سرمایه 90 میلیون تومانی در بانک ملی ایران، ده ها میلیون پوند پول در بانک های انگلیس سپرده گذاری نموده بود.
به گزارش، رضاخان هنگام رسیدن به مقام سردار سپهی، پس از کودتای سوم اسفند سال 1299، آه در بساط نداشت؛ نه ملکی و نه ثروت منقولی که بتواند دستمایه امور سیاسی و مالی کند. اما در شهریور 1320، وقتی که می خواست از ایران بگریزد یا به عبارت بهتر، از شر روس ها به انگلیسی ها پناه ببرد تا او را به تبعید ببرند، یکی از ثروتمندترین مردان جهان بود؛ بیش از 70 درصد اراضی کشاورزی مرغوب کشور را در تملک داشت و مالک هفت هزار دهکده شناخته می شد!
پهلوی اول، افزون بر سرمایه 90 میلیون تومانی در بانک ملی ایران، ده ها میلیون پوند پول در بانک های انگلیس سپرده گذاری نموده بود. این ثروت سرشار، بی تردید با عرق جبین و کدّ یمین به دست نیامد. خاندان پهلوی با همین ثروت غارت شده به توسعه قدرت خود پرداخت و بعدها، به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332، همه شریان های مالی کشور را در اختیار گرفت و از سود ناشی از افزایش قیمت نفت، نهایت بهره برداری را کرد.
پهلوی ها، هنگام خروج از ایران، میلیارد ها دلار ثروتی را که با غارت اموال ایرانیان اندوخته بودند، با خود بردند و این، یکی از مباحثی است که تا کنون، در سالروز فرار شاه، کمتر به آن پرداخته شده است.
فرار برای محمدرضا پهلوی، هرگز آخرین راه چاره نبود، بلکه در صدر نقشه های او، هنگام احساس خطر، قرار داشت! وی در تابستان سال 1332، وقتی نتوانست در برابر دولت مصدق مقاومت کند و البته، نسخه آلفای کودتا را شکست خورده دید، فرار را برقرار ترجیح داد.
یکی از ویژگی های رفتاری محمدرضا پهلوی، پیش بینی همیشگی این مسئله بود که هر آن، امکان دارد شخصی علیه وی کودتا کند و با همان شیوه ای که پدرش به سلطنت رسید، او را از تخت به زیر بکشد.
شاید نقشه فرار، از معدود برنامه هایی بود که پیش بینی های مورد احتیاج آن، با وسواس اجرا می شد و هیچ اشتباهی در این زمینه، برای شاه قابل اغماض نبود. او از شروع دی ماه سال 1357 و پس از آن که غلامرضا ازهاری، مریضی را بهانه و استعفا کرد، به فکر گریختن از ایران بود.
این که آیا آمریکایی ها به او چنین تکلیف نموده بودند، به تحقیق معلوم نیست؛ هر چه بود، محمدرضا برای انتخاب نخست وزیر جدید و در واقع برای فرار، بی تابی می کرد و حتی به افرادی مانند علی امینی که می خواست سر به تنشان نباشد، رو انداخت و دست آخر مجبور شد، شاپور بختیار را به عنوان نخست وزیر معرفی کند تا بتواند هر چه زودتر از کشور بگریزد.
جلسه اخذ رأی اعتماد برای بختیار، روز 26 دی ماه برگزار گردید؛ اما شاه از روز 23 دی ماه، با پیشنهاد فرح دیبا، دستور داده بود چمدان هایش را برای یک سفر طولانی ببندند.
به نظر بسیاری از کارکنان دربار، این اقدام چیز عجیبی نبود. شاه معمولاً برای مسافرت های تفریحی به سوئیس می رفت و ممکن بود چند ماهی آن جا بماند؛ اما این بار اتفاقی افتاد که برای همه غیرمعمول به نظر می رسید؛ به دستور فرح، تعداد زیادی چمدان بزرگ آماده شده بود تا وسایلی داخل آن ها قرار داده گردد.
کارکنان دربار حیرت زده مانده بودند که این همه چمدان برای چیست؟ وسایل شخصی شاه و خانواده اش، پیشتر از قصر خارج شده بود و دیگر احتیاجی به بسته بندی جدید وسایل وجود نداشت. طبق صورتجلسه ای که توسط رئیس تشریفات دربار تنظیم شد و بعد ها در قالب مدارک و اسناد، توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در اختیار پژوهشگران نهاده شد، شمار چمدان ها از رقم 300 گذشت و به 384 عدد رسید.
روی چمدان ها، برچسب های اختصاصی دربار خورده بود. یک تیم از افراد مورد اعتماد فرح، مسئولیت بسته بندی و مهر و موم کردن چمدان ها را برعهده داشتند؛ این جا بود که راز آن چمدان ها برملا شد؛ جواهرات سلطنتی، نیم تاج های الماس که یکی از آن ها سه هزار و 380 قطعه الماس، 50 قطعه زمرد، 368 حبه مروارید و حدود دو کیلوگرم وزن داشت، فقط یکی از اقلام بسته بندی را تشکیل می داد.
تاج مخصوص فرح نیز، با 1646 قطعه الماس و جواهر، ضمیمه اقلام ارسالی شد. صد ها شیء عتیقه نیز که از مدت ها قبل جمع آوری شده بود، در چمدان ها جا داده شد و همه را برای بارگیری به فرودگاه فرستادند. بعضی از کارکنان دربار که می دانستند این گریز را بازگشتی نیست، مخفیانه تعدادی از چمدان ها را دزدیدند و دیگر اثری از اشیای ربوده شده به دست نیامد! شاه با محموله 384 چمدانی خود به فرودگاه رفت و با تشریفاتی غیرمعمول، برای آخرین بار از گیت خروجی فرودگاه مهرآباد گذشت و ... فرار کرد.
تقریبی که از ثروت انتقال یافته در آن روز زده می گردد، خیلی دقیق نیست؛ چون هیچ کس نمی داند چه حجمی از ثروت ملی، با این چمدان ها خارج شد؛ اما بعدها، روزنامه فایننشنال تایمز ضمن گزارشی از اموال شاه در خارج از کشور، رقم 35 میلیارد دلار را در سال 1357، معتبرتر از بقیه ارقام دانست و بی تردید این چمدان ها، بخش معتنابهی از این مبلغ را در خود جا داده بود؛ با این حال، بعد ها فرح دیبا مدعی شد کل اموال خارج شده، همه اش 62 میلیون دلار ارزش داشته است!
فقط محمدرضا پهلوی نبود که هنگام فرار، چنین سرمایه هنگفتی را از کشور خارج کرد. برادران و خواهران او نیز، چنین رویه ای را در پیش گرفتند. شاه از سال 1337، بنیاد پهلوی را به منظور سودآوری بیشتر برای سرمایه خود و خانواده اش تأسیس کرد.
این بنیاد، خود به محلی برای فساد های بزرگ و رانت خواری های گسترده تبدیل شد و نقش اشرف در این فرایند، بیش از دیگر برادران و خواهران شاه بود. بنیاد پهلوی تنها در نیویورک یک آسمان خراش 36 طبقه ساخته بود و سهام عمده پنج بانک ایران را در اختیار خود داشت.
خواهر دوقلوی شاه، در صدر سیاهه غارتگری اعضای خانواده پهلوی قرار می گرفت. او افزون بر ثروت هنگفتی که به وسیله بنیاد پهلوی و سهام های ریز و درشت آن اندوخته بود، یکی از قاچاقچیان بین المللی مواد مخدر به حساب می آمد و با گردن کلفت های فعال در این عرصه، در سراسر جهان ارتباط داشت.
او و بیشتر برادران و خواهرانش، چند ماه قبل از شاه ایران را ترک کردند و ثروت های خود را با اضطراب کمتری انتقال دادند؛ مستغلات فراوان و بیرون از شماری که تنها بخشی از آن ها به فروش رسید و پولش، در قالب ارز، از کشور خارج شد. اشرف با ثروت افسانه ای که در اختیار داشت، در فرانسه، آمریکا و انگلیس، املاک مرغوب فراوانی خرید و فقط منزلی که در نیویورک داشت و اتفاقاً در همین خانه هم مُرد، بیش از 60 میلیون دلار می ارزید. غلامرضا پهلوی، برادر ناتنی شاه نیز، نمونه قابل ذکری در این زمینه است؛ او که به عنوان خسیس ترین فرد خاندان پهلوی شناخته می گردد، در دوران حضور در ایران، سهام صد ها شرکت را در اختیار داشت.
غلامرضا، یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حدود یک میلیارد دلار ثروتش را به خارج از ایران انتقال داد و زودتر از دیگر برادران و خواهرانش از ایران گریخت.
منبع: خراسان
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان