چرا صنایع دستی مهم است؟
به گزارش مجله ستاره، از نظر تاریخی، ساختن با دست تنها راهی بود که افراد طی سال ها یک صنعت را یاد می گرفتند و آن را تقویت می کردند، زیرا امرار معاش شان به آن بستگی داشت.
به گزارش خبرنگاران، افشین باباحسینی کارشناس ارشد صنایع دستی استان لرستان، در یادداشتی نوشت: صنایع دستی بومی و سنتی دارای تاریخ غنی است که قرن ها را در بر می گیرد و هویت فرهنگی و شیوه های انتقال فرهنگ جوامع مختلف در سراسر جهان را در بر می گیرد. در جهانی دیجیتال امروزی، این شیوه های قدیمی به لطف فناوری و اتصال جهانی اینترنت در حال تتازه حیات و تحول هستند.
گزارش اخیر تحقیقات بازار منتشر شده به وسیله شورای صنایع دستی WCC (2020) نشان می دهد که مردم بیش از هر زمان دیگری از هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی خرید می نمایند، با رشد بازار صنایع دستی از 883 میلیون پوند در سال 2006 به 3 میلیارد پوند در سال 2019 بازار در حال رشد است و بعلاوه متنوع تر می گردد، با جوانانی که آغاز به فراوری و نوآوری در صنایع دستی می نمایند، اما چه چیزی می تواند این تقاضا را برای این محصولات دست ساز افزایش دهد؟
همانطور که ممکن است متوجه شده باشید، صنایع دستی راه خود را به رسانه های جریان اصلی باز نموده است، با نمایش های تلویزیونی جهانی مانند The Great British Sewing Bee و The Great Pottery Throwdown که هر هفته به میلیون ها بیننده می رسد، این نمایش هنر در تلویزیون، آن را برای افرادی با دانش تخصصی کمتر، قابل دسترسی تر می نماید. این می تواند افراد بیشتری را تشویق کند که علاقه مند شوند و در نهایت خرید نمایند و در انت ها شاید آن ها را برای یادگیری یک مهارت تازه ترغیب کند.
ما نه تنها محصولات صنایع دستی بیشتری می خریم، بلکه سازندگان بیشتری نیز در حال ظهور هستند زیرا فروش کار به وسیله تجارت الکترونیک و بازارهای مجازی آسان تر می گردد. این امر احتیاج به استودیو یا گالری را از بین می برد و در نهایت هزینه های مرتبط با راه اندازی یک کسب و کار را کاهش می دهد. مشاغل پورتفولیو (Portfolio)، سندی شامل نمونه کارهای شماست که در نشان دادن استعدادها و توانایی هایتان به کارفرما یاری می نماید در حال رایج شدن هستند، بسیاری از سازندگان تمرینات خود را در کنار شغل روزانه خود آغاز می نمایند و تعداد بیشتری از این افراد خودآموخته هستند.
رسانه های اجتماعی به یک ابزار تبلیغاتی مفید تبدیل شده اند که به این سازندگان اجازه می دهد به راحتی بدون احتیاج به حضور فیزیکی به مخاطبان زیادی دست یابند و به مشتریان بالقوه اجازه می دهد کار خود را کشف نمایند.
با وجود این قرار گرفتن در معرض جهان و ابزار دیجیتال، مصرف نمایندگان بیشتری ترجیح می دهند صنایع دستی را در یک محیط رو در رو بخرند، آیا می توانیم خریدهای صنایع دستی را با یک تجربه خرید واقعی تر و احساسی تر مرتبط کنیم؟ ما نه تنها محصولات صنایع دستی را به عنوان اشیاء زیبا می خریم، بلکه اغلب علاقه ای به فرآیند ساخت، بیوگرافی خود سازنده و داستان مواد اولیه وجود دارد. ما می خواهیم از صنایع دستی که در این فرآیند صورت گرفته حمایت کنیم. شاید ما برای این صنعت بسیار ارزش قائل باشیم زیرا در مقایسه با فراوری انبوه، این قطعات را صادقانه تر و انسانی تر می بینیم. آیا این عنصر انسانی می تواند به ما اجازه دهد که راحت تر با قطعات ارتباط برقرار کنیم، آیا این همان چیزی است که هنر را برای ما ارزشمند می نماید؟
جان راسکین، مصلح اجتماعی و منتقد هنری، در رساله اش درباره سنگ های ونیز نوشت: یا باید ابزاری از مخلوق بسازی، یا مردی از او. شما نمی توانید هر دو را بسازید. هدف مردان این نبود که با دقت ابزار کار نمایند تا در تمام اعمال خود دقیق و کامل باشند. اگر این دقت را از آن ها دارید و انگشتانشان را مانند چرخ دنده درجاتی مقدار می گیرید و بازوهایشان مانند قطب نما به انحنای برخورد می نمایند، باید آن ها را غیرانسانی کنید. تمام انرژی روحیات آن ها باید داده گردد تا از خود دنده و قطب نما بسازند… از طرف دیگر، اگر مردی را از موجود کارگر بسازید، نمی توانید او را ابزار بسازید. به او اجازه دهید اما آغاز به تصور کردن، فکر کردن، کوشش برای انجام هر کاری که ارزش انجام دادن داشته باشد و دقت چرخش موتور به یکباره از بین می رود. تمام زمختی هایش، همه کسالت هایش، همه ناتوانی هایش بیرون می آیند. شرم بر شرم، شکست بر شکست، مکث پس از مکث: اما تمام عظمت او نیز بیرون می آید. و ارتفاع آن را تنها زمانی می دانیم که ابرها را ببینیم که بر او نشسته اند.
راسکین تشخیص داد که این عنصر انسان است که چیزی را بدیع و منحصر بفرد می سازد و روح واقعی هنرمند یا صنعتگر را تسخیر می نماید. او متوجه شد که انسان ها نباید به همان سطح کمال ماشین ها دست یابند و نباید برای آن کوشش کرد، در عوض او هنر و صنعت را همان گونه که معتقد بود واقعاً باید باشد - شکلی از خلقت و بیان انسان می دید. شاید به همین علت است که ما صنایع دستی و هنر را معتبرتر می دانیم، آیا دانستن اینکه یک قطعه به وسیله دست انسان ساخته شده است، آن شیء را قابل ربط تر می نماید؟ آیا خلاقیت و تخیل بخشی حیاتی از بشریت است که جوهر آن صنایع دستی را در بر می گیرد؟
هرچه بیشتر و بیشتر به عصر دیجیتال پیش می رویم، این امکان وجود دارد که ما به سمت اشیای ساخته شده با دست جذب شویم زیرا آرزوی زمان ساده تر و انسانی تر را داریم. از آنجایی که بسیاری از تغییرات و بسیاری از جنبه های زندگی ما آغاز به تکیه بر فناوری نموده اند، شاید تعجب آور نباشد که ما آغاز به گرایش به دست ساز نموده ایم. آیا می توانیم از این به عنوان راهی برای زنده نگه داشتن فرهنگ و سنت و ریشه های تاریخی و ملی استفاده کنیم؟
افزایش تقاضا برای یادگیری شیوه های فراوری صنایع دستی نشان می دهد که ما نیز شیفته تکنیک ها و فرآیندهای استفاده شده به وسیله صنعتگران هستیم. شاید دانستن اینکه یک محصول با دست ساخته شده است، باعث می گردد احساس کنیم این چیزی است که خودمان می توانیم توانایی آن را داشته باشیم و ما را ترغیب می نماید که بخواهیم یک مهارت تازه یاد بگیریم. از نظر تاریخی، ساختن با دست تنها راهی بود که افراد طی سال ها یک صنعت را یاد می گرفتند و آن را تقویت می کردند، زیرا امرار معاش شان به آن بستگی داشت.
یادگیری یک هنر به آن ها اجازه می دهد تا محصولات خاص و منحصر بفردی فراوری نمایند و در نهایت آن ها را قادر به تجارت دست ساخته های خود می نماید. این مهارت ها در طول نسل ها پیشرفته و به کمال رسیده اند. چنین دانشی به ندرت به عنوان یک سابقه مکتوب نگهداری می شد و در عوض متکی بر انتقال به وسیله روش های استاد و شاگردی یا مهارت های کسب شده در خانواده بود.
اگر به جای فراوری صنایع دستی بومی به ماشین سازی ادامه دهیم، این تکنیک ها و فرآیندهایی که اجداد ما سال ها برای تکمیل آن صرف نموده اند، برای همواره از بین خواهند رفت. زنده نگه داشتن صنایع دستی می تواند عامل مهمی در چرایی خرید بیشتر ما از صنایع دستی و افزایش محبوبیت کارگاه ها و تجربیات کسب شده باشد.
نظرسنجی های اخیر نشان داده است که بسیاری از افراد علاقه مند به یادگیری یک هنر دستی هستند اما تعداد کمی احساس می کردند که توانایی خلق و فراوری یک محصول هنری هدفی دست یافتنی باشد. بسیاری احساس می کردند که زمان، هزینه و نداشتن اعتماد به نفس برای دانستن اینکه چگونه یا از کجا آغاز نمایند، عواملی محدود نماینده هستند و در نهایت آن ها را از تصمیم شان منصرف می سازد. افراد احساس می کردند که می خواهند یک حرفه را در یک محیط آموزشی ساختار یافته تر و آکادمیک یاد بگیرند و همین باعث می گردد احساس عجله نمایند و ترجیح می دهند به روش های ساده تر و راحت تر کار نمایند. زنده نگه داشتن فرآیندهای سنتی صنایع دستی و به اشتراک گذاری دانش و مهارت ها باید به طور فعال تشویق گردد و تا حد امکان برای افراد زیادی قابل دسترسی باشد. باید با عوامل فوق مبارزه کرد تا بیشتر ما احساس کنیم که یادگیری یک هنر یا مهارت تازه یک هدف دست یافتنی است.
حفظ سنت: در جهانیی که به سرعت در حال تغییر است، صنایع دستی سنتی پیوندی با میراث فرهنگی ما ایجاد می نماید. پلتفرم های دیجیتال، مانند رسانه های اجتماعی و بازارهای آنلاین، به صنعتگران اجازه می دهند تا مهارت های خود را به مخاطبان جهانی نشان دهند. این قرار گرفتن در معرض دید ملی و جهانی نه تنها به آن ها یاری می نماید تا مشتریان تازهی پیدا نمایند، بلکه مطلعی را در خصوص اهمیت حفظ این سنت ها افزایش می دهد.
احیا و نوآوری: صنایع دستی سنتی در حال تکامل هستند تا احتیاجهای معاصر را برآورده نمایند. صنعتگران تکنیک های سنتی را با اصول طراحی مدرن ترکیب می نمایند تا محصولاتی منحصر به فرد و نوآورانه ایجاد نمایند. این ادغام اغلب مخاطبان جوان تر و مطلع به فناوری را جذب می نماید که ممکن است در غیر این صورت علاقه ای به صنایع دستی سنتی نداشته باشند.
دسترسی جهانی: اینترنت موانع جغرافیایی را از بین برده است. صنعتگران روستاهای دور افتاده اکنون می توانند با خریداران از سراسر جهان ارتباط برقرار نمایند. وب سایت ها، پلت فرم های تجارت الکترونیک و رسانه های اجتماعی آن ها را قادر می سازند تا محصولات خود را مستقیماً بفروشند و احتیاجی به واسطه ها را از بین می برند و پاداش عادلانه ای برای کارشان ارائه می نمایند.
انتقال مهارت ها: آموزش های آنلاین، دوره ها و فیلم ها به افراد علاقه مند به صنایع دستی سنتی برای یادگیری و تمرین این مهارت ها توانمند می گردد. صنعتگران می توانند دانش خود را با جامعه جهانی به اشتراک بگذارند و از تداوم صنایع دستی خود برای نسل های آینده اطمینان حاصل نمایند.
سفارشی سازی و شخصی سازی: ابزارها و نرم افزارهای دیجیتال، سفارشی سازی محصولات خود را برای صنعتگران آسان تر می نمایند. مشتریان اکنون می توانند اقلام شخصی سازی شده و دست ساز را مطابق با ترجیحات خود سفارش دهند. این لمس شخصی به ارزش صنایع دستی سنتی در جهانی کالاهای فراوری انبوه می افزاید.
پایداری: صنایع دستی سنتی اغلب از مواد و تکنیک های پایدار استفاده می نمایند. در جهانی که به طور فزاینده ای نگران مسائل زیست محیطی است، این صنایع دستی محبوبیت پیدا می نماید. بسیاری از صنعتگران و مصرف نمایندگان به صنایع دستی سنتی به عنوان جایگزینی پایدارتر برای اقلام فراوری انبوه روی می آورند.
داستان سرایی و اصالت: در جهانی دیجیتال پر از محصولات فراوری انبوه، مصرف نمایندگان به طور فزاینده ای در پی اصالت و ارتباط با سازندگان هستند. صنایع دستی سنتی با داستان ها و تاریخچه های منحصربه فرد همراه است و هر مورد را معنادارتر می نماید. پلتفرم های دیجیتال به صنعتگران اجازه می دهد تا این داستان ها را به اشتراک بگذارند و ارتباط عمیق تری با مشتریان ایجاد نمایند.
چالش ها: در حالی که فناوری دیجیتال مزایای زیادی برای صنایع دستی سنتی به ارمغان آورده است، اما چالش هایی نیز ایجاد می نماید. فراوری انبوه، نقض حق چاپ و رقابت با تقلیدهای مقرون به صرفه و بی کیفیت، تهدیدی برای صنعتگران سنتی است. ایجاد تعادل بین سنت و تقاضاهای بازار دیجیتال می تواند یک کوشش پیچیده باشد.
هنرمندان فراورینماینده صنایع دستی زندگی تازهی در جهانی دیجیتال امروز پیدا نموده اند. آن ها دیگر محدود به بازارهای محلی نیستند، آن ها پتانسیل دسترسی به مخاطبان جهانی را دارند. فناوری به صنعتگران اجازه داده است تا نوآوری نمایند، با افراد همفکر خود ارتباط برقرار نمایند و میراث فرهنگی خود را حفظ نمایند. همانطور که مصرف نمایندگان به طور فزاینده ای برای اصالت و پایداری ارزش قائل هستند، صنایع دستی سنتی آماده رشد در عصر دیجیتال هستند و ترکیبی منحصر به فرد از سنت و نوآوری را ارائه می دهند.
منبع: دنیای سفر