چگونه ادبیات می تواند به درک خود و دیگری یاری کند؟

به گزارش مجله ستاره، خبرنگاران(ایبنا) نویسنده: آنوپاما راجو/ مترجم: سیدامین موسوی زاده: در یک روز بسیار بارانی، وقتی سعی می کنم در یک جاده گل آلود و خراب پیدا کنم، کمی آسفالت یا بتن آرامش بخش خواهد بود. نه به این علت که من قدم زدن زیر باران را دوست ندارم، اما آن قسمت دست نخورده جاده چیزی معین به من می دهد. این به من یاری می نماید تا در بلاتکلیفی مسیرهای مسدود شده، کاملاً آشفته نباشم.

چگونه ادبیات می تواند به درک خود و دیگری یاری کند؟

از بعضی جهات، نوشتن و خواندن این حس تعیین بودن را فراهم می نماید، به ویژه هنگامی که فکر ناتعیین و گرفته است. زمانی که روزها مبهم است و هنگامی که رنج های مختلف ما را آزار می دهد. قرن هاست که مردم به شگفتی ها، رهایی تخیل و جذابیت ساده و در عین حال جهانی احساسات روی آورده اند که فقط ادبیات می تواند آن ها را ارائه دهد. ما به عنوان انسان در پی ارتباط هستیم و ادبیات - اعم از داستانی، نثر یا شعر - آن تالار بزرگی است که در آن همه ما با نسخه هایی از خودمان دیدار می کنیم و احساس آرامش می کنیم زیرا تنها نیستیم.

خواندن و همدلی

ما قبلاً می دانیم که بین ماهیت درمانی ادبیات و سلامتی رابطه ای تثبیت شده وجود دارد و ما احتیاجی به بازنگری در این پارادایم نداریم. اما همه گیری بعضی از حقایق ذاتی را آشکار نموده است. همه ما ابهام را در بی رحمانه ترین شکل آن تجربه نموده ایم. ما در درماندگی کامل شاهد از دست دادن، ترس، درد و عصبانیت بوده ایم. بله، هیچ کدام از این ها برای ما انسان ها تازگی ندارد.

اما بر اساس تجربیات من، ماهیت فوق العاده همه گیری ما را مجبور نموده است تا عمیق تر در خصوص زندگی، سلامتی و چه گونگی اهمیت سلامتی در زندگی تأکید کنیم. احتیاج به سالم ماندن در درجه اول اهمیت قرار گرفته است. تا آن جا که این امر در کلماتی که ما اکنون استفاده می کنیم منعکس شده است: در عباراتی مانند خوب بمان، مراقب باش و با خود مهربان باش.

ما در حال حاضر از اصطلاح سلامت روان با تردید کم تری نسبت به قبل استفاده می کنیم، شاید به این علت که برچسب مربوط به آن کمی از بین رفته است. در این بافتار است که من احساس می کنم حضور ادبیات هرگز بیش تر از الان نبوده است - چرا که خواندن آن می تواند کلا به تر باشیم، زیرا ادبیات به ما یاری می نماید تا خودمان را به تر بشناسیم.

شاشی دشپانده، رمان نویس، در جستار نگاه نویسنده به ادبیات، داستان و سلامت روانی که در مجله روانپزشکی هند منتشر شده است، جنبه روان پاک ساز نوشتن و این که چه گونه می تواند در سلامتی کلی ما یاری کند را تصدیق می نماید. او می گوید: وقتی می نویسم، بیش تر و بیش تر در خصوص مردم، در خصوص طبیعت مردم یاد می گیرم، مردم را به گونه ای می فهمم که هرگز پیش از آن نفهمیده بودم... در بیان داستان های دیگران، شما گاهی اوقات خود را پیدا می کنید.

هنگامی که خواننده یک قطعه فوق العاده از یک نوشته را می خواند، دیدگاه جدیدی را در خصوص همدلی و درک پیدا می نماید. ما می توانیم بینش هایی را از شخصیت های داستانی یا شاعرانه بگیریم که ممکن است به ما در مراقبت معنادارتر از دیگری یاری کند.

به عنوان مثال، خواندن درباره شخصیت هایی که از زوال عقل رنج می برند، و درباره شخصیت هایی که روان زخم از دست دادن عزیزان شان را تجربه می نمایند، می تواند به ما یاری کند تا بتوانیم زمانی که ناگهان در چنین شرایطی قرار می گیریم، درک بهتری داشته باشیم. بعضی تحقیقات حتی ادبیات داستانی را برای متخصصان پرستاری، به ویژه کسانی که در مراقبت از زوال عقل مشغول هستند، توصیه می نماید.

ادبیات و فقدان

کتابی که در این زمینه به فکر خطور می نماید کتابی از نور: وقتی یک عزیز فکر متفاوتی دارد است به وسیله جری پینتو ویراستاری شده است. داستان های این کتاب، عمدتاً توضیح حال واقعی کسانی است که مشاهده نموده اند عزیزان شان چه گونه رنج کشیده اند. من نمی دانم چه حسی در زمان نوشتن آن ها داشته اند. اما به عنوان یک خواننده و به عنوان کسی که کتاب را آنالیز نموده، فقط می توانم بگویم که این داستان های واقعی، بسیار لازم بوده اند (و هستند).

آن ها من را فراتر از باور قرار دادند و احترام زیادی برای همه کسانی که با فکر متفاوتی کنار آمده اند قائل شدم. در حال حاضر، در شرایط همه گیری، کتاب هایی از این دست اهمیت بیش تری پیدا نموده اند و ما بیش از این احتیاج داریم.

همه ما می دانیم که از دست دادن یک عزیز چه گونه است. اندوه و فقدان با احساسات صعب و طاقت فرسایی همراه است که بر ما تأثیر می گذارد. من همواره در چنین مواقعی شعر را محل زندگی خود می دانم. شعر جدایی از ویلیام استنلی مروین برای من یکی از تلخ ترین تصوراتی است از آن چه مرگ یا غیبت کسی می تواند با فکر ما انجام دهد: غیبت تو از من گذر نموده است/ مانند نخ از میان سوزن/ هر کاری که انجام می دهم با رنگش کوک زده شده است.

چند سال پیش، وقتی یک دوست قدیمی به من گفت چه گونه یکی از شعرهایم وقتی در غم از دست دادن یکی از عزیزانش سوگوار بوده به او یاری نموده، گیج شدم. شاید او بیش از حد سخاوتمند بود و کمی تعارف می کرد - بالاخره من یک دوست بودم. اما در آن لحظه، کاری را که شاید به عنوان نویسنده می توانستم انجام دهم، برای من متجلی کرد. اگر کلماتی که می نویسم اصیل باشند و بتوانند به یک هم نوع یاری نمایند، خود را پیروز می دانم. و می دانم که با تحقق این مسئولیت فاصله زیادی دارم.

درک و ابراز همدردی و شفقت در زندگی روزمره ما آسان نیست. شجاعت، صبر و قدرت زیادی می خواهد. اگر صدایی که به وسیله شعر یا رمان می شنویم بتواند راه را به ما نشان دهد و به ما یاری کند تا خوب بمانیم، شاید باید به آن گوش بدهیم. خوب باشید، بخوانید، بنویسید.

منبع: اسکرول (طومار)

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 23 مرداد 1404 بروزرسانی: 23 مرداد 1404 گردآورنده: upst.ir شناسه مطلب: 2432

به "چگونه ادبیات می تواند به درک خود و دیگری یاری کند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چگونه ادبیات می تواند به درک خود و دیگری یاری کند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید